[امروز را بجای من سلام خیرات کن ]
برای هم یارم هم
یاری که مرا
نردبان میخواند
محض توجیه خطای خویش
سقف خدا هم زخمی است
از سنگباران معبد سوء تفاهم ها
با هزار انگشت اشاره
آسمانی که قهرمان پرش ارتفاع بود
امروز
بزدل تر از آنست که پایین بیاید
دو سه متری پادشاه هفتم
صدای سُمِ باران
خوابم را شکاند
دیروز را بجای من از حفظ خواندی؟
روزی که رفاقت ارزانترین بهانه بود
برای نوشتن
کاش میدانستی آبیم
میدانستم زردی
شاید اگر می دانستی
سبز می شدم
(ا.آبان)
9/2/86