ا.آبان

شعر سپید

ا.آبان

شعر سپید

انسانم آرزوست

به امید

 

که شاخهی خم شده‌ی بیدِ موبلندی لبِ رود بود

 

                                                  خیلی امید نیست

  دیگر لیلی

 

     که از دنده‌ی چپِ آدم درز نکرد

 

برای برگم سر گم نمی‌کند

 

ومثل ِقاشقی که دور ِ میز دنبال ِ چنگال می‌گردد

 

مرا که جُرم ِ دیگری مرتکب شده‌ام در تورات     گم نمی‌کند

 

حالا که می‌توانم شبی دراز را به تختخوابم دعوت کنم

 

به دنبال تو می گردم

 

ای انسان

 

 

                                                                                     24/10/86

نظرات 8 + ارسال نظر
زهرا دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 02:39 ق.ظ http://zahra-teh.blogfa.com

واقعا قشنگ و با احساس شعر سرودین ...

ارغوان دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 08:46 ق.ظ http://http:/www.dokhteiranzamin.blogfa.com

درود

دوست عزیز ممنون که سر زدید من هم خوشحال می شوم نظراتتون رو ببینم

شعر خوبی بود

کوتاه

و پر معنا

بدرود

سهراب دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:23 ب.ظ http://parazit.blogfa.com

سعی میکنم شمارا به تبسم و تفکر وادار کنم.

مینا سه‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:42 ب.ظ http://sibenoghrei.blogfa.com

انسان...
گوهر کمیابیست این روزها...

سهراب جمعه 3 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:17 ق.ظ http://parazit.blogfa.com

در هوای گرم خیلی ها تو زندان آب خنک میخورن !

سنفونی بهار ، نوای ناودانهاست.

طناب دار وصندلی به یک اندازه مقصرند.

بعضی کلمات از ترس حذف شدن خود را پشت نقطه ها پنهان میکنند.

عزرائیل ،رئیس کاروان آخرت است.

بخاطر پایمال کردن حقوق دیگران،کفشهایش را محاکمه کردند.

شاید مفهوم زندگی بر چسب خوب و بد زدن به پیشآمدهاست.

نژادپرستان بر علیه رنگین کمان هم توطئه کردند.

وقتی آسانسور خراب شد ، پله لبخند غرورآمیزی زد.

سهراب شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:46 ب.ظ http://parazit.blogfa.com

نگاه آزادی به قلم های بیداراست.

فکرهایم دیگر از مغزم تبعیت نمی کنند.

وقتی دلم «شور» میزند ، تارهای قلبم شروع به نواختن میکند.

بعضی ها مردم را سیاه میکنند و خودشان را روسیاه!

بزرگترین سکوت آفرینش را در کویر پیدا کردم.

زنبور تنها تزریقاتی است که بدون تست آمپول میزند.

برای تاب دادن سبیلش به شهر بازی رفت!

بعضی ها تو ترافیک انقلابند و بعضی ها در مسیر آزادی.

به ستاره ها که نگاه میکنی ، آسمان را فراموش نکن.

آدم بی طرف نداریم چون هرکسی برای خودش طرفی دارد.

تمنا یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:15 ب.ظ http://khato0n.blogfa.com

هرگز هیچ لحظه ای،
عظیم تر از آن لحظه که می آید نیست.
لحظه های بزرگ می آیند اما به گذشته نمیروند.
لحظه ها به ما میرسند ،
ما را در میان می گیرند،
اندکی نزد ما درنگ می کنند،
اگر لیاقت بهره گیری شرافتمندانه از آنها را داشته باشیم
به دادمان می رسند،
و اگر نداشته باشیم،
طبق قانون طبیعی لحظه های بزرگ ،
واپس می نشینند ،
برای مدتها...
لحظه های تنومند پربار و بر،
نمیگذرند تا نابود شوند .
آنها در ظلمت تفاخر ما ،
که خود را مالک آن لحظه ها می دانیم
مومیایی نمی شوند ،
و همچون سکه یی عتیقه در صندوقی کهنه و بد قفل نمی مانند.
آنها عقب گرد میکنند ،
شتابان،
و در انتظار انسان لایق می مانند...

ترمه سه‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:08 ق.ظ http://mapple97.blogfa.com

زیبا سرودین...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد