قسم به بی نقابی آب
دست آویزیِ
هیچ بادی را
نمی خواهم
همینگونه بودنت هم
کافی ست دلم را...
خیالت جمع بانو
دیگر برای بوییدنت
دست به دامن موهایت نمیشوم
این روزها
باد را می بویم
باد از تو
وفادار تر است.
لبخندی
که مابین زوایای دو چشم مضطربت
طلوع می کند
همیشه فانوس رهایی ام
نام گرفته است